۲۰ مهر ۱۳۸۸

طويله ، خصوصي سازي ، دهياري

امروز با مشكل غير واقع نگري در مسائل اجتمائي رو برو مي باشيم ، از اين رو اكثر تز ها و راهكار هايي كه از سوي انديشمندان و صاحب نظران در جهت پيشبرد اهدافشان داده مي شود با مشكلات غير اجرائي بودن روبرو مي باشد .
امروز در جامعه فجايع خطر آفريني در حال رخ دادن است ، رخ داد اين فجايع حتا گاه به دور از چشم انديشمندان و صاحب نظران داخلي مي باشد . و امتداد اين روند در سپاه ، بسيج و نيروهاي حيواني از اين قماش كار را براي نيرو هاي مبارز و مخالف سخت تر از گذشته خواهد كرد . حتا اين اتفاقات به قدري در جامعه نفوذ كاربردي داشته كه در انتخابات هاي اخير شبه نظاميان حيواني در نبرد با اصلاح طلبان پوپوليست آنها را هم از پا در آورده اند و تمامي راه هاي گريز از بحران را به روي اين خط فكري داخل حكومتي بسته اند و به عبارتي اصلاح طلبان را به نوعي مرگ تدريجي مبتلا كرده اند و در راستاي تماميت خواهي خود در حال حذف هر نوع مانعي مي باشند . شبه نظاميان حيواني با آرايي كه در انتخابات هاي اخير از روستا ها و قشر كم در امد و فقير به دست مي آورند در راستايي قدم ميگذارند تا خود را بيش از پيش نثبيت كرده و اهداف خود را يكي پس از ديگري به دست آورند و نيرو هاي مبارز و آزادي خواه و برابري طلب را به انزوا برند.
در زير به گوشه اي از اتفاقاتي كه تاثيرات مخربي بر جامعه خواهد گذاشت و جامعه را به ورطه نابودي خواهد كشيد مي پردازم.
يكي از اين حوادث شوم ، خصوصي سازي مي باشد . با توجه به اينكه نام خصوصي سازي شايد به مذاق برخي افراد كه تفكرات سرمايه داري دارند خوش آيند باشد ولي داستان به همين راحتي ها نميباشد . چند سوال بر روند اجراي خصوصي سازي دارم.
1 _ اين شركت ها و كارخانه ها به چه كساني و به چه قيمتي واگذار ميشود ؟
2 _ درآمدي كه از واگذاري اين شركت ها و كارخانجات عايد دولت مي شود صرف چه كاري مي شود ؟
3 _ زماني كه دولتي به حدي گستاخ باشد كه مخابرات را به سپاه واگذار كند و هيچ كس نتواند چيز دولت را هم بخورد آيا دو سوال بالا جاي تامل و درنگ عميق تري ندارد ؟
دومين اتفاق شومي كه در حال رخ دادن است و بهتر است بگوييم رخ داده است ، براي شبهه نظاميان حيواني بسيار كاربردي مي باشد . ابتدا دانستن اين موضوع كه بيش از 500 شهرستان در ايران داريم و هر شهرستان به طور متوسط بيش از 100 روستا دارد براي دانستن عمق فاجعه ضروري مي باشد .
براي هر روستا در ايران ( بيش از 50000 روستا ) يك زمين به قيمت تقريبي 10 ميليون تومان و بودجه اي به ميزان تقريبي 40 ميليون تومان جهت احداث يك ساختمان با كاربري طويله براي بسيجيان حيواني ، كه در اكثر روستا ها احداث اين طويله به پايان رسيده يا در مراحل پاياني مي باشد و اين به دين مفهوم مي باشد كه بودجه محاسبه شده اختصاص يافته و با يك حساب راحت ميتوان يافت مبلغي حدود 2.5 ميليارد دلار صرف احداث اين طويله ها در كشور شده است و سهم هر شهرستان از اين گند كاري حدود 5 ميليارد تومان است . نميتوان با اين سرمايه يك كارخانه در هر شهرستان احداث كرد و براي جوانان اشتغال ايجاد كرد ؟
اگر از بحث بودجه مصرفي خارج شويم ، كه انصافا نميشود خارج شد ، مسئله مهم تر بحث فرهنگي و تاثيرات مخرب اين طويله هاست .
در روستا ها شخصي به عنوان دهيار فعاليت مي كند كه به عبارتي همه كاره روستا به شمار مي رود و قسمت مهم داستان اينجاست كه اين دهياران دائما در فرمانداري ، سپاه و اطلاعات شهرستان در حال آموزش ديدن هستند و در اين سازمانها مغز اين افراد را به شدت شستشو مي دهند و اين افراد حرف هاي به شدت متضادي ميزنند ، كتابهاي بسيار مخربي در اختيار اين افراد قرار مي دهند و جالب تر اينجاست كه دهياران محترم در اكثر موارد مسئول بسيج روستا هم هستند و در راستاي شستشوي مغزي جوانان روستا ها در فعاليت مستمر مي باشند .
جامعه ما در حال بار دار شدن مي باشد و هر روز و شب اسپرم سپاه و بسيج به رحم جامعه ريخته مي شود . اين موارد و چندين مورد مشابه اقداماتي در جهت تصرف جامعه ايران مي باشد و در صورتي كه تدابير لازم در جهت خلاف اين اقدامات انديشيده نشود در مدت زماني اندك جامعه ايران براي هر فرد به زنداني گريز ناپذيرتر از اكنون تبديل خواهد شد كه هزينه لازم جهت برون رفت از آن حالت سخت تر و بسيار سنگين تر از اقدام لازم كنوني ما خواهد بود .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر