۴ مرداد ۱۳۸۸

چاره مارك های برترند؟

به دانشگاه بنگرید که در آرامش خونبار ِ بورژوازی و در خیانت و سکوتی زجر آورمانند فرو رفتن خر در گل فرو رفته است، برای عروسک های دانشگاه چند واژه را چوب می زند. برای انها سرمایه داری موضوع بحث است. مارك فلان شركت بورژوایی مهمترین دغدغه این عروسكان است . عروسكان ماده بیشتر به این مارك ها می اندیشند و خود را یك عروسك كلاسیك و مارك پسند و روشن فكر در آیینه می بینند . عروسكان نر هم به مرور زمان در این میان نقش بیشتری یافته اند آنها هم به این می اندیشند كه عروسكی مارك پسند باشند و هم عروسكان ماده را بهتر شكار كنند . نه به نظر من نتیجه مساویست چون مادیان هم در فكر این هستند كه بهتر شكار شوند و طعمه عروسك كلاسیك تری شوند . به عروسكان نگاه کنید که مانند جنازه ای آویزان و با وزش بادهای مارك ها به این سو و آنسو می رود. باید یاد آور این نكته هم بود كه هر نوع نا فرمانی مدنی به جای خود قابل ستایش می باشد.
و در این سو دانشجویانی هم در فقر مطلق به سر می برند و محكوم به مرگ هستند و این اتفاق میمون كاش هرچه سریعتر افتد.
براستی چرا به اینجا كار میكشد ؟ چرا تا این حد اختلاف طبقاتی در دانشگاه ، خیابان و جامعه بیشتر از قبل به چشم می آید ؟ چرا از دانشگاه فریادی به گوش نمیرسد ؟ چرا دانشگاه هم مانند خیابان ، صنعت و جامعه دیوانه وار خوابیده است ؟ صدای خورخور دانشگاه چه كر كننده است...
چاره چیست ؟ آیا باید اختلافات همچنان بیشتر شود یا كمتر ؟
باید این اختلاف تا سر حد مرگ برسد، باید این اختلافات تا انفجار پیش رود ، باید جامعه گسسته شود .
در گسستگی جامعه میشود به یك مبارزه ی طبقاتی تمام عیار دست زد ؟ میمونک بورژوا اجازه این گسستگی را میدهد ؟ اجازه رخداد یك مبارزه را میدهد ؟ مبارزه اتفاق می افتد ؟
باید نشست و خمیاز كشید ؟ رفقا! باید به استقبال مبارزه و خطر رفتو حال این میمونک های اصلاح چی و اصول چی از دانشجویان و جامعه می خواهند با پرچم های کوچک رنگی برای امپریالیست جیک جیک کنیم. هرگز!
مبارزه ی طبقاتی ، در کوچکترین مقاطع زندگی ما جریان خواهد داشت. در خانواده برعلیه پدر ، در جامعه برعلیه ارباب ، در ذهن برعلیه وجدان. " رفقای اوین ! در سیاهچاله ها شعله ای است که در قلب شما می سوزد. شعله ای که انسانی را می جوید اما مرگ از پنجره های خانه تان سرک می کشد. آن دیوارها تا نگاه بی تفاوت توده ها امتداد دارد. سرکوب در سکوت امتداد می یابد و سکوت در سرکوب. این وحشیان همسایه های خوبی برای یکدیگرند چون هریک در قبر خویش آرمیده است. رفیق امین قضایی "

باز هم سكوت...

هامون كارگر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر